×

نشاط و صمیمیت در خانه

شماره : 1749
تاریخ : 29 فوریه 2020
3,961 : بازدید
دانلود این سخنرانی
3.2 مگابایت
5 دقیقه و 6 ثانیه
ارسال نظر
متن سخنرانی
متن سخنرانی

سعی کنیم خانه را به یک خانه ی باصفا و صمیمیت تبدیل کنیم . خانه ی حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمومنین این چنین بود با هم بگو و بخند داشتند . در روایت آمده است گاهی اوقات غذا را می بردند و در باغ امیرالمومنین میل می کردند و با هم شوخی می کردند بدون اینکه گزنده باشد و بخواهند به یکدیگر تیکه بندازند خوش و با نشاط بودند در عین حال بسیار بهم احترام می گذاشتند هم به خودشان هم به فرزندان شان .

زمانی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از حضرت علی علیه السلام پرسید حضرت زهرا را چگونه یافتی ؟ حضرت علی علیه السلام در جواب پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : زهرا در بندگی خدا کمکی است . یعنی زنان و مردان و همسران در بهشتی کردن یکدیگر کمک هم دیگر باشید نه در جهنمی کردن یکدیگر . الآن گاهی اوقات بعضی از خانم ها هستند می گویند : ما زمانی که در خانه پدرخود بودیم حجاب داشتیم .

اما وقتی متأهل شدیم شوهرمان از ما می خواهد که اینگونه بیرون بیائیم زمانی که خانه پدرخود بودیم اصلا” با نامحرم بگو و بخند و شوخی نداشتیم اما شوهر مان می گوید : وقتی مهمان به خانه آمد بیرون بیاید و با نامحرم بگوید و بخندید . حضرت امیر می فرماید : من هروقت به منزل می رفتم زهرا تمام هم و غم مرا از دلم بر می داشت مشخص است که حضرت زهرا در منزل خیلی با نشاط بوده است . حضرت زهرا بعد از رحلت پدرش فقط همان هفتاد و پنج روز را مجروح بود و گریه می کرد اما در طول زندگی اش با نشاط ترین کس بود .

حضرت امیر علیه السلام می فرمود : در طول عمر خود حضرت زهرا سلام الله علیها در زندگی که با یک دیگر داشتیم یک بار نشد که من را ناراحت کند یا دلم را بشکند و من هم این کار نکردم . علامه ی طباطبایی چهل سال زندگی متأهلانه داشت خانم علامه طباطبایی زمانی که از دنیا رفت علامه ی طباطبایی افتاد از آن به بعد کسالت قلبی پیدا کرد تا مدتها گریه می کرد . به او می گفتند : آقا شما فیلسوف ، عارف ، فقیه ، مفسر قرآن خوب مرگ حق است علامه ی طباطبایی می فرمودند :

این گریه من اعتراض به خدا نیست که بگویم چرا خدا او را از دنیا برده ؟ گریه ی من بخاطر این است که وقتی یادم می آید این زن چقدر با وفا و مهربان بود در طول این چهل سال یک بار دل من را نشکست اگر من بجایی رسیدم چون او پشت سرم بود . بر روی تفسیر المیزان اسم من هست اما این تفسیر را دو نفر نوشتند یعنی پشتی بانی های خانم م بود که من توانستم این کار را انجام بدم . وقتی داشتم این تفسیر را می نوشتم یکی دو ساعت که می گذشت با یک سینی چایی می آمد خیلی آرام می گذاشت کنارم که صدا ندهد تا حواسم پرت شود .

بعد از یکی دو ساعت باز یک سینی دیگر را می گذاشت و آرام این سینی را بر می داشت و می برد وقتی از این مهربانی هایش یادم می آید نمی توانم طاقت بیاورم . علامه ی طباطبایی تا سه سال هر روز سر قبر خانم خود می رفت و تا یک ساعت در آنجا می نشست بعد از آن که کسالت قلبی پیدا کرد دیگر نمی توانست بیرون برود ولی تا جایی که امکان داشت یکی دو روز در هفته می رفت تا زمانی که پاهای ش اجاز می داد تا سر قبر خانم خود برود .

این صمیمیت ها فقط مختص منزل حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمومنین علیه السلام نیست بلکه جاهای دیگر هم هست و می شود این طور زندگی کرد اینان که معصوم نبودند که ……