پدری که این جا حضور داری آیا تا حالا شده زن و بچه ات را آزمایش کنی و محک بزنی ببینی چقدر محّبت امیرالمومنین در قلبش هست ؟ مادری که صدای من را می شنوی تا حالا شده خود را محک بزنید مثل حبیب ابن مظاهر زمانی که نامه ی اباعبدالله علیه السلام رسید دل از دلش رفت اما جلوی زن و بچه اش فیلم بازی کرد نامه را انداخت کنار و شروع کرد به غذا خوردن خانمش بر می گردد و می گوید : حبیب نامه ی کی بود ؟ می گوید : هیچی بابا غذا بخور حسین به کربلاء آمده تنها شده .
زن حبیب به حبیب نگاه می کند می بیند تند تند دارد غذا می خورد ؛ دلِ حبیب دارد منفجر می شود به محّبت آقا ؛ دارد محک می زند . خانم: حبیب !! پسر فاطمه نامه داده است تو غذا می خوری ؟! گفت : خانم من اگر برم تو بدبخت و بیچاره می شوی گفت : زینب دارد بی سرپرست می شود . حبیب گفت : الحمدالله یک لقمه ای آوردم توی خانه خانم و بچه ها یم با محّبت علی یند . گفت : خانم من بروم کسی نیست خرج زندگی را بدهد گرسنه می مانید .
گفت : من خاک می خورم تو به کمک پسر فاطمه برو . اینکه امروز بعضی از جوانان گول می خورند ، زود از خط اهل بیت خارج می شوند پدر و مادر ها باید فکر کنند چقدر مایه برای بچه ها یشان گذاشتن . آیا با محّبت اهل بیت بزرگ شان کرده اند یا مودت اهل بیت بزرگ شان کرده اند ؟ فرق می کند با محّبت باشد بچه از سن پنج سالگی باباش می آورد توی هیئت تا سن پانزده و شانزده سالگی دیگه بچه می گوید من نمی آیم ، بابا دیگه به بچه اش کاری ندارد و می گوید جوان است بزار بره دنبال کارهای خودش . این بچه بیست و پنج سال بعد بابا پیش من می آید .خداوند آقای کافی را رحمت کند .
آقای کافی گفت : آقایی پیشم آمد و گفت : دستم به دامنت گفت چرا ؟ گفت : حاج آقا پسرِ من کلا” ضد دین شد گفت : چند سال ش هست ؟ گفت : بیست و چهار سال گفت : هیجده سال دیر آمدید پیش آخوند . به مدرسه می روی و از معلم کامپیوترش سوال می کنید درسش خوب است ؛ معلم فیزیک نمره اش خوب است ؛ معلم ریاضی چطوره ؛ زبانش چطور است ؛ کلاس خصوصی بگیرم برایش . یک خانواده کم پیدا می شود بروند بپرسند آقا نمازش را در نمازخانه ی مدرسه می خواند؟ دعوا می کند با رفیقش حرف زشت هم می زند؟ یعنی اهل بیت را در زندگی خود قاطی بکنیم؛ اهل بیت را توی زندگی خود بیاریم .
