×

احترام حُر به حضرت زهرا (س)

شماره : 1638
تاریخ : 5 سپتامبر 2019
6,385 : بازدید
دانلود این سخنرانی
4.1 مگابایت
7 دقیقه و 13 ثانیه
ارسال نظر
متن سخنرانی
متن سخنرانی

ببینید کفش تان را واکس می زنم لباس تان را اتو می کشم می گوید فلانی به التماس افتاده است می گوید منطق نداشت به التماس افتاد . التماس می کنم بیاید خودتان خود را شارژ کنید وگرنه می ترسم خدا با یک بلا شما را شارژ بکند . ببینید چون خدا شما را دوست دارد . یکی از راه هایی که خداوند بندگانش را شارژ تقویت می کند تو گوشی می زند و جمع می کند خود را ؛ دیدید من خیر شما را می خواهم ؛ الان این حرف من ده میلیون تومن درون ش خوابیده است .

یک دانه از بلاهایش می تواند ده میلیون تومن برای شما پیاده کند ؛ کاسبی اگر حساب کنید چقد دراین سود بود ؟ خدا یا من را با عقوبت و بلا شارژم و ادب م نکن با من حرف بزن شما که می توانید با حسین دلِ من را بلرزانید با حسین تان بیاید چرا با بلا می زنید توی سرِ من ؟! چهار پایان ادب نمی شوند مگر بلا تا سرشان به سنگ نخورد آدم نمی شوند . خدایا من را با حسین آدم کن خدا می فرماید : باشد من قبول دارم به شرط اینکه شما بیاید درِ خانه ی حسینِ من اگر من چیزی برای تان باقی گذاشتم !!

حسین علیه السلام انسان شریف پیدا کند که یک شرافتی تهِ دل ش یک زره موج بزند به خدا ولش نمی کند وقتی به کربلا آمد نزدیکی های کربلا حر ابا عبدالله الحسین و لشکریان ش را محاصره کرد و گفت : آقا من با شما نمی جنگم ولی حق ندارید به کوفه بروید امام حسین علیه السلام نامه ها را آورد و عباس را صدا زد و گفت : آن خُرجین نامه ها را بیاور . آوردن نامه ها را جلوی حر ریخت و گفت : من را دعوت کردند من با اراده ی خودم نمی روم که !! من مهمان هستم حر گفت: من نمی دانم به من گفتن جلوی شما را بگیرم من هم مأمورم و معذور . آقا امام حسین علیه السلام یک تلنگر ی زد ببیند این تهش چیه تهِ دل ش نوری چیزی هست یا نه ؟

گفت : مادرت به عزایت بنشیند چرا بی منطق دارید رفتار می کنید من دارم با شما منطقی صحبت می کنم حرهم یک سر لشکری بود آمد یک جواب بدهد سرش را پائین انداخت گفت : حسین چه کار کنم که مادرت حضرت فاطمه سلام الله علیها است . احترام مادرت را دارم برای همین جواب نمی دهم الان این خیلی خدمت به امام حسین علیه السلام است ؟ نه ؛ هیچ خدمتی به امام حسین علیه السلام نیست ؛ هنر کرده است اسم مادر امام حسین علیه السلام را بر زبان جاری نمی کند وظیفه اش است عوض ش این همه خیانت ها را نمی بینید !!

امام حسین علیه السلام را محاصره کرد توسط قاتلین بچه هایش را تکه تکه کردند همه اش تقصیر حر بود ؛ خیلی کرده است ازنظرِ ما خیلی نکرده است ولی از نظر امام حسین علیه السلام خیلی کرده است . حر یک دفع ای در دلِ امام حسین علیه السلام جا باز کرد عجب تکه ای است !! به مادم فاطمه سلام الله علیها احترام می گذارد شاید امام حسین علیه السلام در دل ش رفته باشد ؛ حر کاش چهار نفر مثل تو در مدینه باشند که وقتی صدای ناله ی مادرم بلند شد حدّاقل حیا می کردند .

در مدینه کسی مثل حر نبود ؛ خدایا محبت ما را در دلِ حسین علیه السلام بنداز آنچه که عامل نجات حر شد دلِ حسین علیه السلام بود در طی این ده روز توی لشکر گاهی به سمت حر یک نگاهی می کرد و می گفت : حیفِ حر اونطرف باشد دیدید به مادرم چه احترامی گذاشت ؟ حر دارد بیچاره می شود و بهم می ریزد می گوید : نمی دانم چرا دل م پیش حسین علیه السلام است !! صبح عاشورا با پای برهنه گفت : من خجالت می کشم کفش خود را به گردن ش آویخت کلاه خود را برداشت به هیبت گدا ها و افتاده حال ها به سمت خیمه ی امام حسین علیه السلام آمد .

تا امام حسین دید حر دارد می آید صدا زد اکبرم برو عمویت را بغل کن حر را کشت و زد داغان ش کرد و چیزی برایش باقی نگذاشت تا حر آمد عذرخواهی کند ابا عبدالله الحسین گفت : حرف ش را هم نزن گذشته ها گذشته . خوب حال چطور هستید ؟ گفت : آقا می خواهم بروم و برای تان بجنگم آقا فرمود : برو عزیزم . از امام حسین علیه السلام سئوال کنیم آقا هر کس برود پای رکاب شما بجنگد آیا معطل اش می کنید و می گوید نه شما لازم نیست حالا .

یک تعارفی هم به حر می کردید چرا به ایشان می گفتید : برو چرا زود به میدان فرستادید که به شهادت برسد ؟ شاید امام حسین علیه السلام این طور جواب دهد : اگر حر سرِظهر بماند ال اتش علی اصغر م را ببیند خجالت می کشد بزار برود و غریبی من را نبیند شرمنده ی من نباشد . علی لعنت الله القوم الظالمین.