×

عاقبت دوری از امام

شماره : 1714
تاریخ : 14 ژانویه 2020
1,631 : بازدید
دانلود این سخنرانی
4.1 مگابایت
6 دقیقه و 55 ثانیه
ارسال نظر
متن سخنرانی
متن سخنرانی

آقا امام حسین علیه السلام وقتی به طرف کربلاء می خواستند بیایند در مکه با عبدالله این عمر پسر خلیفه ی دوم ملاقات کردند . حضرت فرمودند : بیاید با من بیعت کنید نیامد بیعت کند با امام ، هر کس با امام حق بیعت نکند مرگ جاهلیت است و به امام طاغوت و ظالم مبتلاء می شود .

اگر با امام حسین علیه السلام و امام زمان و حق بیعت نکردید مجبورید با یزید و یزیدی بیعت کنید همان طور که ما برای خدا و اولیای خدا احترام قائل هستیم کمونیسم ها هم برای لنین و استالین سر قبرش می روند و به احترام ش یک ساعت سکوت می کنند . هر کس از حق بگذرد به باطل می رسد ، عبودیت و بندگی در نهاد انسان ها نهفته است اگر بندگی خدا را نپذیرفت باید گاو و بت و آتش را بپرستیم خلاصه اینکه انسان باید برای چیزی جایی کاری کرنش کند .

امام حسین علیه السلام به عبد الله این عمر فرمود : این دست ، دست ِرسول الله است امام حسین علیه السلام پاره ی تن پیغمبر اکر م صلی الله علیه و آله است فرمود : خون و گوشت پیغمبر صلی الله علیه و آله از خون و گوشت من است جان و روح پیغمبر است . فرمود : بیا بیعت کن ولی عبدالله این عمر بیعت نکرد تا اینکه زمان حجاج یک آدم ستمگر خونریزی بود که یکی از علمای اهل سنت می گوید : اگر روز قیامت بگویند پست ترین امت را معرفی کنید ما حجاج را معرفی می کنیم از طرف حشام این عبدالملک فرماندار استاندار کوفه بود حجاج عبدالله این زبیر را اعدام کرد عبدالله این عمر ترسید و از ترس جان خود نزد حجاج آمد .

حجاج گفت : دست ت را به من بد و با من بیعت کنم از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله حدیث داریم که هر کس امام زمان ش را نشناسد به مرگ جاهلیت می میرد . من چون نمی خواهم به مرگ جاهلیت بمیرم با شما بیعت می کنم حجاج گفت : این حدیث باعث نشده است که شما با من بیعت بکنید بلکه سر زبیر که به دار رفته است شما ترسیدید و از ترس دارید بیعت می کنید گفت : حالا آمدم بیعت بکنم .

یک نامه به دست حجاج دادند و مشغول خواندن نامه شد گفت : حالا دستم بند است و دارم نامه می خوانم می خواست به عبدالله این عمر توهین بکند گفت : با پای من بیعت کن پسر خلیفه ی دوم افتاد به پای حجاج که شبیه شمر و یزید بلکه بد تر از آنها با پای حجاج این یوسف سقفی بیعت کرد این مزد و جزای کسی است که با امام حسین علیه السلام بیعت نکرد . گفت : هر که گریزد ز خراجات شاه باج ده ی غول بیابان شود .

با سلطان حقیقی امام حقیقی اگر بیعت نکردید گرفتار حجاج ها و یزید یها می شوید همین عبدالله این عمر که امام حسین علیه السلام با ایشان اتمام حجت کردند و فرمودند : بیاید با من بیعت کنید . در مکه که به او رسیدند جلوی امام حسین علیه السلام را گرفته بودند که شما کوفه نروید چون مردم ش بی وفا هستند خیلی ها بر اثر نادانی و جهالت به امام نظر و پیشنهاد می دادند یعنی شما بیاید حرف ما را گوش بدهید خیلی باید مواظب باشیم خیلی وقت ها به بزرگ تر از خود مان که این آقا ” مرجع ، مجتهد ، آیت الله ، عالم ” هست پیشنهاد می کنیم این کار را انجام بدهید آن کار را انجام ندهید .

مثلا” همین عبدالله می آمدن نعوذب الله به امام چیزی یاد دهند کسی که امام به حق است علم امام مثل یک دریاست علم بعضی ها از یک سر سوزن هم کمتر است . امام حسین علیه السلام از بی وفایی و بی ارزشی دنیا که عبدالله این عمر گفت : کوفه می رید ممکنه شما را شهید بکنند . حضرت فرمودند : از بی ارزشی و پوچی دنیا همین بس که : این دنیا چقد پوچ و بی ارزش و پست هست . سر یحیی پیغمبر خدا را برای یک زن بد کاره هدیه بردند اگر این دنیا برای خدا ارزش داشته باشد خدا اجازه نمی دهد حتی یک خار در پای ولی خدا و دوست و پیغمبر یا امام برود . این مال پوچی و پستی و بی ارزشی دنیا است .