×

طمع حکومت ری

شماره : 1643
تاریخ : 7 سپتامبر 2019
1,743 : بازدید
دانلود این سخنرانی
3.9 مگابایت
6 دقیقه و 40 ثانیه
ارسال نظر
متن سخنرانی
متن سخنرانی

شخصیت یزید ابن حَصین همدانی زمانی که شب هفتم آب را بر روی ابی عبدالله و حرم ش بستند یکی از زشت ترین ظلمت پراکنی ها بود یکی از شَنیع ترین کارها بود که یک انسان می تواند انجام دهد آب را بستند . از ابی عبدالله اجازه گرفت و گفت : اجازه می دهید من بروم یک چند کلمه با عمر سعد صحبت کنم ای بسا در ایشان تأثیر بگذارد و آب را بر روی حرم باز کند ابی عبدالله فرمودند : ایشان دلش خیلی خراب است من بارا ها با او صحبت کردم تأثیر ندارد حالا می خواهید بروید بروید .

حضرت به ایشان اجازه دادند که برود جلو تر رفت کنار خیمه ی عمر سعد سلام نکرد عمر سعد بسیار ناراحت شد و به او برخورد گفت : تو مسلمان نیستی برادر همدان چرا سلام نمی کنی ؟ انسان های با بصیرت دل شان در گروِ یار باشد امام باشد هم ڢ با حضرت افتخار شان باشد با پای حضرت راه بیفتند که خیلی ها امروز به پای حضرت رسیدند به آن جایی که باید برسند رسیدند به قرب خداوند رسیدند اینطور است منطق ِنابِ شیعیِ اسلامی الهی . سلام نکرد در جواب به ایشان اینطور فرمود : این آبِ فرات است از این آب وحوش و حیوانات سگ ها و خوک ها هم حق نوشیدن دا رند .

دارند جان می دهند بچه ها در آنجا هستند فکر می کنی مسلمان هستی و خدا را می شناسی خدا را بنده هستی رسول ش را اعتقاد داری در آب فرات غسل کردید در آب فرات وضو گرفتید تا حسین بکشید !! اینطور که با سعد صحبت کرد سرش را پائین انداخت برادر همدانی من به خدا قسم من می دانم اذیت کردن اینان حرام است ‌؛ علم دارم ؛ علم بی خطا دارم او را می شناسم. می گویم نفسم اجازه نمی هد چون نفس ش مرده است !

راست می گوید معنا ندارد که به او جواب بدهید همان جا این را خواباند چون در صفحات زندگی خود این رگه ها بود ؛ این رگه ها را نماز و اشک و نیمه شب ها در سجاده ها با ارتباط با انس حق لایه رو بی نکرد این می ماند و رسوب می کند و فطرت ش کاملا” پوشانده می شود . نفسم اجازه نمی دهد بخاطر غیر از حکومت ری بگذرم چون ملک ری من را مست کرده است !! ابی عبدالله بارها فرمودند : نمی رسید اما بی ادبِ پستِ پلید گفت : اگر نرسم هم به جوش هم دل خوش می کنم . چون مست شده بود .

انسانی که به یک چیز دنیایی تعلق داشته باشد نمی تواند خدا بین باشد این تعلقات در این جلسات قیچی می شود . طرف اصلا” حاضر نمی شود برود کسب رضایت وعذر خواهی بکند !! حاضر نیست از همسر خود یک تشکر داشته باشد حاضر نیست روی دل ش پا بگذارد یک بار غذا شور و شُل شد بسیار عالی شده ممنونم ازت خدا خیرت بدهد این یعنی عُجب و تکبر . در ما گاهی فرعونیت هست اما مصر مان کوچک است ؛ شناگر قابلی هستیم آب گیرمان نیامده . در روزگار عافیت که انسان سنجیده نمی شود ؛ یک بار ملک ری را به مشام من و شما برسانند .

گرچه ملک ری ما کوچک تراست . فلان وعده فلان پول فلان مال فلان پست . مخصوصا” زمانی که می خواهید رفیق تان را بسنجید در مسافرت ؛ نماز اول وقت و لحضات غضب . ببینید آن لجن داخلی را دارد یا نه ؟ یک امتحان کن و به غضب بیاورید ش ببینید از کوره در می رود و هر حرفی از دهان ش بیرون می آید یا نه ؟ حاضر نیست بگوید برادر خوب م حالت چطور است ؟ سلام می کنند حاضر نیست خوب جواب بدهد . باید بهتر از خودش جوابش را بدهید . حاضر نیست چون این مصر درون نمی گذارد این تکبر را کنار بگذارید ببینید چقد زلال می شوید .

محصول این جلسات همین باید باشد . زمانی که این جواب را از عمر سعد دید به محضر مبارک ابی عبدالله عرض کرد : به خاطر ولایت ری حاضر است شما را بکشد !! اینان یک شبِ نشدند در جنگ صفّین اگر تیر یک مقدار اینطرف تر به شمر خورده بود از شهدا بود می گویند دستِ چپش تیر خورده است . این رگه در او بود یک روزی بروز کرد . کربلا محلِ ظهور و بروز آن لجن های صفحات زندگی انسان است . آنجا بروز کرد تمامی حق در مقابل تمامی کفر و باطل ایستاد .