×

ایجاد ترس در دل مردم

شماره : 1704
تاریخ : 24 دسامبر 2019
2,497 : بازدید
دانلود این سخنرانی
3.4 مگابایت
5 دقیقه و 41 ثانیه
ارسال نظر
متن سخنرانی
متن سخنرانی

پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : در روز قیامت عده ای می آیند گوشت به چهره ندارند فقط استخوان است . ( این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا ) . کسانی که فضولی می کنند روز قیامت زبان شان دراز می شود یا غیبت می کنند و یا تهمت می زنند ،کسانی که خیلی متکبر هستند در صحرای محشر خیلی کوچک وارد محشر می شوند این ها تجسم است ولی روایات این گفته ها را تائید می کند که قیامت انعکاس است ویژگی های انسان در دنیا است .

در همین دنیا بعضی ها در خواب می گویند : فلانی را به صورت خرس دیدم ، فلانی را به صورت سگ دیدم . امام صادق علیه السلام به شخصی فرمود : نگاه کن همه را انسان می بینید ؟ طرف گفت : خیر آقا خیلی از این ها حیوان هستند انسان بین شان کم است . کسانی که می توانند تصرف کنند باطن ها را نشان می دهد اما قیامت دیگر تصرف لازم نیست همه می بینند و چشم ها هم تیزبین هستند . پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند : در روز قیامت بعضی ها مثل جمجمه هستند گوشت ندارند به اینها (صدود ) می گویند .

سئوال می شود اینان چه کسانی هستند که اهل محشر از آنها می ترسند خطاب می شود اینان کسانی هستند که در دنیا مومنین را آزار می دادند و وحشت ایجاد می کردند . یک بندی خدای از اصحاب پیغمبر خوابیده بود و نیزه اش هم کنارش بود رفقا نیزش اش را یواشکی برداشتند و مخفی کردند اصحاب از خواب بیدار شد و ترسید وحشت زده شروع کرد به دویدن و اطرافیان زدن زیر خنده و گفتند : ما نیزه ات را برداشتیم بعد پیغمبر صلی الله علیه و آله که شنید فرمود : جایز نیست اینکه مسلمان در دل مسلمان دیگر رعب و وحشت ایجاد کند .

امام صادق علیه السلام در پشت بام منزل خود جایی داشت که گاهی فقط خود به آنجا می رفتند و به اهل خانه گفته بودند به آنجا نروند یک روز آقا از در وارد شد دید یکی از کنیزان تا وسط های راه رفته بود اما نگاه ش به امام افتاد و ترسید بچه ی کوچک امام در بغل ش بود انداخت و بچه مرد . سفیان سوری می گوید : من رسیدم دیدم رنگ امام تعقییر کرد گفتم حتما” بخاطر مرگ بچه اش است . فرمود : فکر نکنید رنگم پرید برای مرگ بچه ام ناراحت شدم بلکه ناراحتم از اینکه این کنیز از من ترسید این نگاهی که من به این کردم در این رعب و وحشت ایجاد کرد .

من جواب این رو در قیامت چه بدهم !! امام می گوید : این ترس رو من در وجود این کنیز انداختم در حالی که کنیز خود ترسید و امام هیچ عکس العملی نشان نداده بود از خود . بعد امام به کنیز فرمود : من شما را در راه خدا آزاد می کنم شما هم از من بگذرید . و امام آزاد کرد در حالی که هر کس دیگر می بود کنیز را تنبیه می کرد برای اینکه بچه را انداخته بود و بعدش هم حق نداشت به اتاق پشت بام برود . امام فرمود : ناراحتی من از این رعبی است که در دل ش ایجاد کردم.