به خدمت علامه ی حسن زاده ی عاملی رسید و گفت : ما می خواهیم به مقامات دنیایی برسم گفت: مقامات اخروی ؟ گفتم : نه این به کار ما نمی آید مقامات دنیایی مثلا” : پستی ، مسئولیتی ، درسی ، سواد و منبری ، پولی ، جایگاه اجتماعیی … آقا گفت : دوتا کار باید انجاام دهید .
(۱) نماز اول وقت بخوان
(۲) رضایت والدین داشته باش .
گفتم همین !! گفت : اخلاص را هم چاشنی اش بکن گفت : اگر این دوتا کار را انجام دادی در دنیا به هر جایی که اراده کردی و نرسیدی بیا بر صورتم آب دهان بریز گفتم : چقدر باید امتحان کنم ؟ گفت : حداقل چهل روز . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : کسی که چهل روز خود را برای خدا خالص کند کمترین اثر این اخلاص این است که حکیم می شوید .
به لقمان گفتند : از کجا به این درجه و مقام رسیدی ؟ گفت : همین نمازی که شما می خوانید من هم خواندم همین عبادتی که شما انجام می دهید من هم انجام می دهم گفتند : نه ، این که نمی شود آمدند و از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله سئوال کردند . لقمان حکیم که چند صد سال پیش زندگی می کرد چه کرد که به این مقام رسید ؟ گفت : یک روز لقمان از کنار خیابان رد می شد دید یک تکه نان افتاده بخاطر خدا خم شد و این نان را برداشت یک آبی به نان زد و آن را خورد تا برکت خدا حرام نشود .
می گویند : از همان لحضه حکمت بر قلب او جاری شد . یک عمل برای خدا . امام صادق علیه السلام فرمود : اگر فقط یک عمل خالص برای خدا انجام دادید وارد بهشت می کند شما را و هیچ وقت عذاب نمی شوید . ده دقیقه نمی توانیم برای خدا باشیم همه ش تظاهر و تفاخر می کنیم درس خواندیم و به جایی نرسیدیم .
می گویند : میرزا جواد آقای تبریزی در بازار تهران منبر می رفت و تمام عرق خورها پای منبرش می نشستند زمانی که ایشان یک یا الله می گفت : چنان ول وله ای در جمعیت می افتاد که عرق خورها از جمع بیرون می آمدند تلو تلو می خوردند.