×
متن سخنرانی
متن سخنرانی

◆ #متن_سخنرانی آیت الله فاطمی نیاء ◆

🌻‍ هدایت گری مرحوم آسید مهدی قوام 🌻‍

مرحوم آسید مهدی قوام در زمان شاه یک جایی دعوت شده بودند، ده شب منبر رفتند. در آن مجلس یک هدیه ای به ایشان دادند. این هدیه را گرفت و ساعت یازده شب دید یک زنی آرایش کرده ، لباس های نامرغوب پوشیده و در خیابان چپ و راست می رود.
آسید مهدی قوام به کسی که همراهش بوده فرمود که : به آن خانم بگو بیاید کارش دارم. گفت: آقا! شما؟!
بله من.
آقا دور از شأن شماست!
تو چه کار به این چیز ها داری!
همراه آسید مهدی قوام می گوید: رفتم گفتم آقا شما را کار دارد. آن خانم هم خیلی جا خورد. گفت با من کار دارد؟ گفتم: بله.

آمد سلام کرد. ما باشیم چکار می کنیم؟ هزار ماشاءالله ما خداوند دافعه ایم! جاذبه خبری نیست. دور همه خط قرمز می کشیم. فقط دنبال معصوم می گردیم!

آمد سلام کرد و گفت: آقا با ما امری داشتید؟ فرمودند بله. برای چه این موقع اینجا ایستاده ای؟ گفت احتیاج دارم. دست کرد آن هدیه را درآورد و گفت: مال امام حسین است، نمی دانم چقدر است. من ده شب منبر رفتم. این را بگیر، تا این را داری نیا بیرون! تمام شد باز بیا بیرون.
چند سال از این قضیه گذشت، آسید مهدی بع کربلا رفت. می گوید: آسید مهدی قوام می گوید این طرف خیابان ایستاده بود، دید یک خانمی نقاب دار به همراه یک مرد جوان آن طرف خیابان ایستاده اند و به آسیدمهدی نگاه می کنند. خدایا این ها چه کسی هستند؟

عرض خیابان را عبور کردند و آقا آمد و گفت که: این خانم من است، می خواهد عبای شما را ببوسد، شما اجازه می دید؟ گفت باشه عیبی ندارد. آمد عبای آسید مهدی را بوسید و پرسید که: آقا من را شناختی؟ فرمود : نه! گفت: من همان هستم که پول را به من دادی. من آمدم مجاور امام حسین شدم.
آسید مهدی قوام که از دنیا رفت، صحن حضرت معصومه پر شد. مردم سرشان را به تابوت می زدند، یکی می گفت: من شراب خوار بودم، این آقا من را درست کرد. یکی می گفت : من دزد بودم این آقا درستم کرد.

در حدیث داریم یک عده را می آورند به جهنم، میگویند: خدایا این ها را چرا آورده ای به جهنم! آخه این که همیشه تو هیئت بوده، مجلس بوده، نه مجلس رقص می رفته، نه شراب می خورده، نه بدی می کرده، همش نماز می خونده و… در جواب می گویند که این ها مقدس هایی هستندکه مواظب زبانشان نبودند.

برچسب ها
کلمات نام برده در سخنرانی