×

نماز اول وقت به جماعت

شماره : 1724
تاریخ : 23 ژانویه 2020
2,686 : بازدید
دانلود این سخنرانی
3.4 مگابایت
5 دقیقه و 25 ثانیه
ارسال نظر
متن سخنرانی
متن سخنرانی

نماز اول وقت و به جماعت . یک منطقه ای بسیار محروم یادواره ی شهدا رفته بودیم یک پسر بیست و چند ساله آمد و جلوی ما را گرفت و گفت : حاج آقا …. من جرم کردم زندان رفتم حبسم را کشیدم و بیرون آمدم و با خود تصمیم گرفتم که دروغ نگویم برای کار هر جا می روم می گویم آقا من مجرم بودم و سوء سابقه و پیشینه دارم کسی بهم کار نمی دهد دوباره بروم دزدی بکنم !! گفتم : من نه بازار یابی دارم نه کار و نه کارخانه دارم ولی با روایات خیلی آشنا هستم .

به نیت کارت شروع کن نمازت را سه وعده به جماعت بخوان هم صبح هم ظهر و هم شب گفت : این نزدیکی ها مسجد نیست گفتم : سوار بر دوچرخه خود شوید و به این طرف که بیاید مسجد هست صبح ها هم نماز جماعت برقرار است جای سوزن انداختن هم نیست گفت : جمعه ها چه کنم ؟ گفتم : بروید مرقد امام و نماز جمعه صبح به نماز جماعت نرسیدم به پدرت بگو ید : جلو بایستد به پدرت اقتدا کنید نماز بخوانید اگر پدرتان بلند شد و برای نماز با زیرپوش رکابی بخواند به پدرتان اقتدا نکنید چون از عدالت ساقط است .

یک عبا بندازید روی دوش ش بگوید جلو وایستید تا من پشت شما نماز بخوانم در خانه های خود نماز بخوانیم چطور است ؟ اگر نتوانستید به مسجد بیاید . یک روز زنگ زد گفت : حاج آقا امروز نشد نماز صبح م را اول وقت و به جماعت بخوانم گفتم : از اول گفت : نه گفتم : فایده ای ندارد . چهل روز صبح ، ظهر ، شب اول وقت به جماعت هیچ دلیلی ندارد فقط اگر عمل کردید جواب می گیرید . یکی از علما در مشهد داشت به یک نفر توصیه می کرد و من شنیدم و به هر کسی که گفتم کمتر از بیست روز جواب گرفته است .

گذشت و این بنده خدا بعد از مدتی زنگ زد و گفت : حاج آقا یک کار پیدا کردم ما به اطراف ملار و شهریار در مسجدی نیمه ساز مجلسی بود مجلس که تمام شد پسر آمد و گفت : حاج آقا من پایئن آشپزخانه دارم می آید برویم ؟ گفتم برویم . طبقه ی پایئن مسجد آشپزخانه بود که غذای هیئت را درست می کرد می گفت : حاج آقا پانزده تا بیست تا کارگر دارم گفت : با این کارخانه های اطراف رفتم صحبت کردم غذا می دهم و ضع ام خیلی خوب شده است پسره های توضیح می داد و فکر می کرد ما او را می شناسیم گفت : حاج آقا من را نشناختی ؟

گفتم : نه !! گفت : من همان مجرم هستم الان پانزده تا بیست تا کار گر دارم . یک فرد ح دیگر ی نزد من آمد و گفت : حاج آقا خیلی گرفتار هستم گفتم : نماز بخوانید گفت : حاج آقا خیلی گرفتار هستم گفتم : از جلوی حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به بلوار پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله سینه خیز تا مسجد جمکران برو وقتی به آنجا رسیدید چهارده هزار بار بگوید : خدا یا غلط کردم . یک خانم مستمع یکی دو روز قبل به من زنگ زد گفت : من می روم و به من می گویند : این را بخوان و آن را بخوان ، نه اشتباه است هر عمل مستحبی هم که انسان انجام می دهد باید با لذت و رغبت انجام دهد نه با کسالت .

یک لاتی نزد یک عارفی رفت و لات گفت : خیلی گرفتارم عارف گفت : هزار بار اسم خدا را صدا بزنید و بگویئد : ” یا کریم ” بعد گفت : خدا کریم است !! گفت : بله که کریم است لات گفت : این چه کریمی است که باید هزار بار صدا یش کنید تا جواب بدهد ؟ کریم کسی است که یک بار که گفتیم : یا کریم بگوید : بفرماید . داشتم می رفتم حرم امام رضا علیه السلام مشرف می شدم برای زیارت یک آقایی در جامعه ی رضوی منبر می گفت :

هر کسی که گرفتار است برود پشت پنجره فولاد امام رضا علیه السلام به حروف ابجد هزار و چند مرتبه پیش امام رضا علیه السلام بگوید : یا رئوف و یا رئوف …. ما هم رفتیم پشت پنجره ی فولاد و گفتیم : تو چه رئوفی هستی که باید هزار بار صدایت کنند ؟ اگر یکی به منزل ما بیاید و ده بار بگوید : آقا بده . بار یازدهم خودم خجالت می کشم و می گویم بفرماید.

برچسب ها
کلمات نام برده در سخنرانی