×

بداخلاقی با خانواده

شماره : 1672
تاریخ : 5 نوامبر 2019
3,034 : بازدید
دانلود این سخنرانی
2.9 مگابایت
8 دقیقه و 15 ثانیه
ارسال نظر
متن سخنرانی
متن سخنرانی

بعضی وقت ها مادبیرون خانه آدم های خیلی خوش اخلاقی هستیم گاهی هم چاره نداریم . یک کارمند بد اخلاق را بیرون می کنند ، یک کاسب بد اخلاق مشتری پیدا نمی کند ، یک عالم بد اخلاق مردم از دورش پراکنده می شوند ، بیرون خانه آدم های خوش اخلاقی هستیم اما وقتی پای ما به خانه که می رسد دیگه زن و بچه ناچارا” ما را باید تحمل کنند برای همین در خانه بد اخلاقی می کنیم .

این یک رگه ها و نشانه هایی از نفاق است ، زمانی که می گویند منافق معناش فقط آن منافقی نیست که سوره ی مبارکه ی منافقون در مذمت آنها نازل شده است در برابر پیامبر مسجد ضرار ساختند و کارشکنی آنها منافق درجه یک بودند هر کسی که ظاهرش و باطن ش یکی نباشد ، بیرون و در ون خانه اش یکی نباشد .اگر من مسلمان بیرون خانه چون چاره ای ندارم تظاهر به خوش اخلاقی بکنم این سجیه ی اخلاقی را در خودم احیاء نکنم به خانه که می رسم بد اخلاقی بکنم این می شود یک رگه هایی از نفاق .

آقا خاتم الأنبیاء صلی الله علیه و آله فرمود : بهترین شما کسی است که بهترین در خانه باشد و من اینطور هستم . ای پیامبر ما اخلاق تو اخلاق با عظمتی است . اوج اخلاق رسول خدا درون خانه بوده است . نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله خادمی دارد اسم ش انس این مالک است . روزی که خاتم الأنبیاء به مدینه آمدند مردم مدینه سنگ تمام گذاشتند هر کس هرچقد که در توان داشت هدیه ای برای نبی مکرم اسلام آورد یک خانم هم به خدمت خاتم الأنبیاء آمدند گفت : یا رسول الله من خیلی دلم می خواست یک هدیه برای شما بیاورم ولی چیزی نداشتم .

یک پسر دارم این پسرم عاشق شما است یک امتیازی هم دارد که این امتیاز در جزیرهالعرب خیلی کم بود( خواندن و نوشتن ) بلد بود . گفت : اولا” این جوان من خواندن و نوشتن بلد است ثانیا” عاشق شماست اجازه می دهید این خادم افتخاری شما باشد ؟ انس این مالک می گوید : من ده سال خادم رسول الله بودم در خانه حضرت و در این ده سال ندیدم کسی مهربانتر از پیامبر نسبت به زن و فرزندانش در این ده سال یک بار نشد رسول خدا به من بفرماید : چرا این کار را انجام دادی ، چرا اون کار را انجام ندادی ؟ گاهی یک کارهای انجام می دادم که خوب نبودند ولی یک بار نمی فرمود چرا این کار را انجام دادی هیچی نمی فرمود .

می گفت : گاهی من شام رسول خدا را می خوردم حضرت دیر می آمدند من فکر می کردم حضرت شب یک جا مهمانی است شام رسول خدا را می خوردم بعد حضرت پیدا شان می شد معلوم می شد اصحاب حضرت را معطل کردند دیگر آقا به روی مبارک خود نمی آورد که آهای خادم شام ما را چه کار کردید ؟ یک بار من را سرزنش نکردند .گاهی همسران پیامبر من را سرزنش می کردند رسول خدا از من دفاع می کرد می فرمود : رهایش کنید چرا خادم من را سرزنش می کنید حالا مقدر ما همین بوده است . متأسفانه امروزه خیلی ها در سنین مختلف داروی آرام بخش مصرف می کنند .

داروی آرام بخش در واقع این کلام رسول خدا است اگر باور کنیم . زندگی یک گرفتاری ها و مشکلاتی دارد ، در زندگی یک چیزهایی پیش می آید خوشایند نیست از رسول خدا یاد بگیرید . نمی خواهم بی تدبیری خود را گردن قضا و قدر بگذاریم اما نه ما کار و تلاش خود را کرده ایم بنا نیست همه ی امور زندگی بر وفق مراد ما باشد که گاهی هم یک مسئله ای پیش می آید که بر میل ما نیست ولی باید بسازیم .