×

شوق دیدن امام زمان (عج)

شماره : 1676
تاریخ : 7 نوامبر 2019
2,672 : بازدید
دانلود این سخنرانی
6.2 مگابایت
8 دقیقه و 9 ثانیه
ارسال نظر
متن سخنرانی
متن سخنرانی

حضرت آیت الله عظمای سیستانی می فرمودند : پدر ما مرحوم آیت الله آسید محمد باقر سیستانی که از خوبان روزگار خودش بوده است یک بار خاطره ای برای ما نقل کرد که این خاطره چراغ راه ِ زندگی من شد یک روز من را کنار کشید و گفت : پسرم من که الان به قد و بالات نگاه می کنم یاد دوره ی جوانی خود می افتم . یک روزگاری من هم مثل تو جوان بودم تازه درس و بحث را شروع کرده بودم خیلی هم دوست داشتم آقام بقیه الله را ببینم .

در روایت داریم زمانی آقا ظهور می کند عده ی زیادی می گویند : ما این آقا را بارها دیده بودیم اما تطبیق ش نکردیم . بارها روی تو را دیدم ولی نشناختم لاله از باغ رخت چیدم ولی نشناختم . در کنار مرقد شیش گوشه ی جدت حسین خم شدم دست ت را بوسیدم ولی نشناختم . دلم برای امام زمان خیلی پر می زد دوست داشتم آقای خود را از نزدیک ببینم جمال ش را زیارت کنم به شوق وصال یک ختم مجرب چهل روزه ی خیلی خیلی سخت را شروع کردم .

تمام سختی ها را به شوق وصال به جان خریدم سی و نه روز آن ختم سخت را انجام دادم تا اینکه روز چهلم رسید ، گفتم این روز آخر را به حرم امام رضا علیه السلام مشرف شوم و ختم را در روز آخر در حرم آقا به پایان ببرم . روز چهلم است ، حرم ، حرم ثامن الأئمه است من هم با حضور قلب و با توجه به حرم امام رضا علیه السلام مشرف شدم و در روز آخر در حرم آقا این ختم را به پایان بردم . ختم که تمام شد دیدم یکی از این خانه های همجوار حرم یک نور خوشگل خیره کنند ه که از جنس نور های دنیا نبود به آسمان کشیده شده است .

یقین کردم که نور از وجود شریف بقیه الله ساطح است چون در زیارت فردا هم عرض می کنیم : السلام علیک یا نور الله …..دنبال نور را گرفتم به یک خانه ی محقر درب داغان قدیمی تا وارد شدم نگاه آقا به من که افتاد فرمود : سید سیستانی خیلی زحمت کشیدید که ما را ببینید ؟ گفتم : آقا خیلی به زحمت افتادم فرمود : سید نیازی نبود این همه خود را اذیت کنید . شما مثل این پیر زن باشید ما می آئیم . مولا جان مگر این پیر زن کیست ؟ مگر چه کاری انجام داده است که این قدر مورد لطف شما قرار گرفته ؟

فرمود : سید سیستانی این پیر زن عفیفه پاک دامن را می بینید این خانم در زمان پهلوی بر و رویی و جمالی داشت اما برای اینکه مجبور نشود چادر مادرمو حضرت زهرا سلام الله علیها را از سر ش بردارد هفت سال در خانه خود نشست و از در خانه در نیامد تا مجبور نشود بدون چادر در انظار عمومی ظاهر شود . چادر میراث حضرت زهرا سلام الله علیها است ، یادگار حضرت زینب سلام الله علیها است . چادر همان حجابی است که این روزها پشت در حضرت زهرا سوخت اما از سرش نیفتاد .

شب یازدهم زینب کبری سلام الله علیها می خواهد این بچه ها را از دل بیابان جمع کند چون عصر عاشورا امام سجاد فرمود : عمه جان زن و بچه ها را بگویید فرار کنند خودت هم فرار کن اینان خیلی نامرد هستند اگر دست شان به شما برسد رحم نمی کنند زن و بچه ها در بیابان متفرق شدند شب یازدهم یکی یکی باید اینان را جمع کند . اینها درس و سبک زندگی است به بالای سر یک دختر بچه ی شیش ساله آمد که هنوز مکلّف نشده است دختری که گرسنه و تشنه است و کتک خورده است تا لحضاتی قبل سخت ترین فاجعه عالم را به چشم دیده است .

به عمش گفت : یک تکه پاچه بدهید تا با آن سرم را بپوشانم . دقدقه ی حجاب داشتن حجاب برای آنها خیلی مهم بود . ما مرید مکتب حضرت زینب هستیم و زینب عفیفه ای است که در راه عفت ش عباس می دهد نخ معجر نمی دهد . یعنی اگر مهدی پسند زندگی کنید خودمان می آئیم از شما سر می زنیم نیازی نیست شما چهل روز به مشقت بیفتید .

جذبه ی عشق چنان است میان من دوست
که اگر من نروم او ز ِپی ام می آید

کاش که می دانستم کجای تقویم قرارمان است او کدام مسیر است که من را پیش تو میرساند

آن کدام مسیر است که من را پیش تو می رساند

نــزدیک ِ پیش راه دور ت
ای کاش باشد تا صبح ظهورت

.یک نفرتنها ست که هزار ساله

یک به یک شب و روز ما را می شمارد
واسه ی فرج ش کاش دعا کنیم تا بیاد

فاصله ها مان را بردارد .

برچسب ها
کلمات نام برده در سخنرانی